سید مجتبی جونسید مجتبی جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

نی نی گولوی ما

سونو ان تی

سلااااااااااااااااممممممم میدونی امروز چه روزیه؟ امروز روزیه که مامانت بالاخره تو رو دید عزیزم آره گلم من امروز هم صورت ماهت رو دیدم هم دست و پاهای کوشولوتو نمیدونی چقد برام جالب بود همش قربون صدقت میرفتم بذار برات تعریف کنم امروز با عزیز رفتیم سونو خانم دکتر بهم اطمینان داد که تو سالمی عزیزم من ازش پرسیدم نی نی ما دختره یا پسر؟ بهم گفت احتمالا دختره نمیدونی چقد ذوق کردم وقتی به عزیزت گفتم احتمالا دخملی هستی کلی خوشحال شدن ولی به بابا جونت گفتم اس ام اسی بهت نمیگم حضوری می...
25 دی 1392

آزمایش مثبت

سلاااام دوباره روز پنجشنبه که نشد برم آز بدم روز جمعه هم تعطیل بود بالاخره شنبه رسید و رفتم آز دادیم آزمایش تو با بتای 1000 مثبت شد گللللللم خوش اومدی به جمع ما عزیــزم       اینجا همه حسابــــــی چشم انتظارتن   پس سعی کن که خوب بزرگ بشی و بیای تا چشم هممون به دیدنت روشن بشه دوستت دارم یه عاااااااااااااالمه منتظرتم مامانت             ...
3 آذر 1392

بازگشت از کربلا----> و مثبت شدی بی بی

سلاااااااام خوبی کربلایی کوچولو؟؟ عزیزم ما عصر چهارشنبه از عراق حرکت کردیم و شب پنجشنبه رسیدیم تهران     و از اونجا اومدیم قم تا وقتی برسیم قم لحظه شماری میکردم که بیام خونه ببینم مامان شدم یا نه؟؟؟ تو راه دو تا بی بی خردیم باورت نمیشه اولی تو چند ثانیه کوتاه مثبت شد پر رنگ پررنگ فکر کردم حتما خرابه ولی دومی هم همینطور  من و بابات حسابی خندمون گرفته بود چون باورمون نمیشد که مامان و بابا شدیم نشسته بودیم تو حال و دوتایی میخندیدیم     تو هدیه اهل بیت به ما بودی عزیزممم     ...
1 آذر 1392

بابای تو

سلام نی نی گلم خوبی؟ چه خبرا؟ میخوام برات یک کم از بابا جونت بگم بابا جونت خیلی تو رو دوست داره و برات از همین الان خیلی داره زحمت میکشه برای خودش هی به میخره و میخوره که تو خشمل بشی عزیزم بابا جون به خیلی دوست داشت ولی طفلکی حالا انقد به خورده که از به زده شده ولی بازم به خاطر تو میخره و میخوره چون خیـــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــی دوستت داره حالا باباجونت میخواد گلابی بخوره ...
5 آبان 1392

دارم برات می بافم

سلام بر نی نی خشمل خودم چطوری؟ عزیزم دارم برات بافتنی می کنم یه پاپوش خشمل جیگملم اینم عکسش ببین: اینو یا دارم برای خودت می بافم یا خواهرت ...
4 آبان 1392

بیا بریم کربلا

سلام نی نی نازم خوبی عزیزم؟ خیلی دلم برات تنگ شده دوست دارم زودتر بیای پیشمون همه فکرم تو شدی عزیزم زودی بیا پیشمون که با هم بریم کربلا عزیزم باشه؟ اگه بیای این اولین زیارت سه نفریمون میشه، با هم اونجا شب عاشورا تا صبح تو حرم امام حسین-علیه السلام- میمونیم. تو قراره نوکر امام حسین بشی فدات شم اگه بیای اولین روزای زندگیت رو میبرمت بهتــریـــن جای عالم حتی از تو اون بهشتی که الان هستی هم بهتره این بهترین فرصته عزیزم شک نکن بیا پیشم   ...
3 آبان 1392

عید غدیر مبارک

سلام سید کوچولو عیدت مبارک عزیـــــــــــــــــــــــــــــــزم عیدی مامانت یادت نره گلم ...
2 آبان 1392

اولین فداکاری مادارنه

سلام عزیزم چند وقت پیش رفتم آزمایش دادم که مطمئن باشم سالمم؛  برای این که وقتی تو میای پیشم بتونم قشنگ ازت مراقبت کنم. عزیزدلم این اولین فداکاری مامانت در راه تو بود گلم،  خانمه خیلی بد خون گرفت و دستم تا چند روز حسابی کبود بود و درد میکرد ولی فدای سرت عشق من فدای یه لبخندت کوچیکت کوچولوی من خیلی بیشتر از اینا برات مایه میذارم عزیزم مطمئن باش فقط کافیه بهم اعتماد کنیو بیای پیشم بهت قول میدم بعد از خدا و امام زمان من خیلی مراقبتم خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــی ...
1 آبان 1392

سلام نی نی گلولومون

سلام نی نی گولو این وبلاگو برای تو درست کردم عزیزم تا خاطرات انتظاری که برای اومدنت کشیدیم همیشه بمونه خیلی دوستت دارم فسقلی من منتظرتم ...
30 مهر 1392
1